مدفن کرمهای شب تاب

این انیمه یک فیلم تراژدی انیمه به کارگردانی و نویسندگی ایسائو تاکاهاتا است. این نخستین فیلم تولیدشده توسط شینچوشا است که کارهای تولیدی انیمهٔ آن در استودیو جیبلی انجام شده‌است. این اثر یک فیلم اقتباسی از رمانِ شبه خودزندگی‌نامهٔ مدفن کرم‌های شب‌تاب نوشتهٔ آکیوکی نوساکا است که با هدف عذرخواهی شخصی او از خواهرش که در جنگ جهانی دوم بر اثر سوء تغذیه جان باخت نوشته شده‌است. این انیمه اغلب به عنوان یک فیلم ضدجنگ شناخته می‌شود اما این برداشت مورد نقد برخی منتقدان و کارگردان آن قرار گرفته‌است.

مدفن کرم‌های شب‌تاب نقدهای مثبتی از منتقدان فیلم کسب کرد. راجر ایبرت از شیکاگو سان-تایمز از این فیلم به عنوان یکی از بهترین و قوی‌ترین فیلم‌های ضدجنگ در طول تاریخ یاد می‌کند و در سال ۲۰۰۰ میلادی آن را در فهرست بهترین فیلم‌هایش جای داد.

داستان فیلم

ماجرای فیلم که عمدتاً در ژاپن و در زمان جنگ جهانی دوم رخ می‌دهد، روایت پسری جوانی به نام سیتا، است که پس از مرگ مادرش می‌خواهد از خواهر کوچکترش ستسوکو مراقبت کند.

داستان از یک حمله هوایی به ژاپن آغاز می‌شود. سیتا به همراه ستسوکو به پناهگاه می‌روند و منتظر آرام شدن اوضاع می‌مانند. وقتی وضعیت دوباره به حالت عادی برمی گردد، آن‌ها به دنبال مادرشان که زودتر به پناهگاه رفته بود می‌گردند اما او را درحالی که به شدت زخمی شده در یک بیمارستان پیدا می‌کنند. مادر چند روز بعد جان خود را از دست می‌دهد و از آنجا که پدر هم در نیروی دریایی مشغول خدمت است، سیتا مجبور می‌شود به همراه خواهرش پیش عمه‌شان زندگی کنند. عمه در ابتدا آن‌ها را با آغوش باز می‌پذیرد اما به مرور زمان که زندگی در شرایط جنگ سخت‌تر می‌شود، رفتارش با آن‌ها بدتر می‌شود. از مهم‌ترین دلایل رفتارش هم کار نکردن سیتا برای غذایی است که در خانه اش می‌خورد.

سیتا که رفتارهای ناشایست عمه‌اش را می‌بیند، به همراه ستسوکو از خانه عمه به یک پناهگاه متروک دور از شهر می‌رود تا مستقل زندگی کند. با گذشت زمان زندگی برای خواهر و برادر سخت می‌شود و ستسوکو که از سوء تغذیه شدید رنج می‌برد، از گرسنگی جانش را از دست می‌دهد. سیتا جسد او را می‌سوزاند و خود او نیز دو ماه پس از اتمام جنگ، در ایستگاه قطار شهر کوبه همانند خواهرش بعلت سوء تغذیه جان می‌دهد.

نقد و بررسی فیلم

ستسوکو و سیتا خواهر و برادری اند که در زمان جنگ در ژاپن زندگی می کنند,بعد از این که مادرشان در یک حمله هوایی کشته می شه به طور موقت به خانه یکی از اقوامشان می روند,بعد از درگیری با خاله شان شهر و ترک می کنند و در یک پناهگاه متروکه به زندگی می پردازند,از اونجایی که از سرنوشت پدره سربازشون خبر ندارن برای گزران زندگیشون به هم تکیه می کنند,اما با بروز قحطی,کم کم از پا درمیان و در این میان تنها دلخوشیشون نور کرم های شب تابه.

حقیقتا یکی از بزرگ ترین موفقیت های استودیوی جیبلی « مدفن کرم های شبتاب » است که واقعا شایستۀ قرار گرفتن در ردۀ بهترین فیلم های تمام دوران است.

نه تنها به خاطر کار برجستۀ هنری ( و ریسک رهایی از گیشه ها ) این یک فیلم تفکر برانگیز است و دل شکستگی نهایی داستان مربوط به از دست رفتن بی گناهی و تراژدی های جنگ است.

بر اساس زندگینامه ای که آکیوکی نوساکا درمورد خودش نوشته است فیلم در جریان بمب باران جنگ جهانی دوم ساخته شده است. با محوریت « سِتا » پسر یک سرباز طماع نیروی دریایی و خواهر کوچک بی گناهش ستسوکو.

جدال آنها برای زنده ماندن درست از زمانی که توسط سربازان B29 آمریکایی هدف گلوله قرار می گیرند ــ مادر به سختی مجروح شده و در بیمارستان بستری است. جایی که او مدتی بعد می میرد. بچه ها به نیشینومیا می روند تا با خاله شان زندگی کنند.

خاله شان زنی سرد و نامهربان و در خدمت خودش است و اصلا حوصلۀ « سیتا » و« ستسوکو » را ندارد. مخصوصا وقتی که در زیر نور مهتاب به دنبال کرم های شبتاب می گردند، کنار ساحل بازی می کنند یا اطراف خانه قدم می زنند به جای اینکه به او کمک کنند.

وقتی که بچه ها بیشتر و بیشتر از طرف خاله شان تحقیر شدند تصمیم به فرار گرفتند. آنها در یک غار متروک در کنار دریاچه ساکن شدند.

آنها به هر طریقی سعی داشتند با سبزیجات و غذاهایی که پیدا می کردند و یا می دزدیدند زنده بمانند و…..

نتیجۀ داستان در واقع در همان آغاز فیلم نمایان می شود؛ جایی که ما بدن روح مانند « سیتا » را می بینیم که از گرسنگی به سوی مرگ می رود. مرگی دردناک در حالی که تنها در ایستگاه قطار است.

براستی وقتی ما چگونگی حادث شدن این وقایع را می بینیم در جستجوی راهی برای زنده ماندن « سیتا » و « ستسوکو » هستیم؛ ولی افسوس، کسی برای پایداری « سیتا » افتخار نمی کند.

آهنگ کلی فیلم روایت همسو بودن یک تراژدی بزرگ با لحظات شاد و بی دردسر آنان که ذکر شد است. شامل بازی کردن « سیتا » و« ستسوکو » اطراف خانه یا جمع آوری کرمهای شبتاب برای روشنایی غارشان، همۀ شادی این وقایع با احساس اندوه از بین می رود، چون ما می دانیم که این لحظات کوتاه شادی ادامه پیدا نمی کند.

چه کسی برای گرفتاری این بچه ها مقصر شناحته می شود؟ فیلم هرگز جواب این سوال را به بیننده نمی دهد. یا این سوال که چه کسی برای آنها غصه می خورد؟

برای کارگردان، ایسائو تاکاهاتا، آسان است که یک فیلم ضد آمریکایی بسازد، ولی او بهتر عمل می کند. به جای آن او به خوبی نشان می دهد که جنگ می تواند برای قربانیان نتایج مهلک و وخیمی داشته باشد. او همچنین از اینکه از هر شخصیت یک قهرمان یا یک تبهکار بسازد اجتناب می کند و به جای آن فیلم را داستانی بسیار انسانی بدون هیچ شخصیت کاملا « خوب » یا « بد » تعریف می کند.

منبع: الگو باش